موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
زندگی عشق
نمیـــــــشه دل به هر کس داد ، نمیشه از نفس افتاد نمیـــــــشه دل به هر کس داد، نمیـــــــشه دل به هر کس بست مسابقه وبلاگ برتر ماه جمعه 20 خرداد 1390برچسب:نمیشه دل به هر کسی داد, :: 19:33 :: نويسنده : مریم
زندگی زیباست ... و هر روزش آغازی دوباره و اما با دور نمایی زیبا و فراموش نشدنی و با اندکی پستی و بلندی ... اما زندگی همچنان زیباست پاییز را هم می توان زیبا دید مسابقه وبلاگ برتر ماه
آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب آدم میدهند! مسابقه وبلاگ برتر ماه عشق ; عشق می آفریند
مسابقه وبلاگ برتر ماه ادامه مطلب ... زندگي كوتاه است؛ قوانين را زير پا بگذار؛ به سرعت ببخش... با صداقت عاشق شو... و با حسرت ببوس... هميشه بخند و هيچوقت لبخند را از لبانت دريغ مكن؛ مهم نيست زندگي چقدر عجيب است؛ زندگي هميشه آنطور كه ما فكر ميكنيم پيش نمي رود؛؛ بايد بخنديم و سپاس گذار باشيم..
مسابقه وبلاگ برتر ماه جمعه 13 خرداد 1390برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : مریم
وقتی به خودم نگاه می کنم یاد تو می افتم ! چرا؟ چرا بعضی از خیابان ها و ایستگاه های مترو مرا یاد تو می اندازند ؟ مگر ما با هم اینجا بوده ایم ؟ شك كرده ام !! بوده ايم؟؟؟ تصاویری مدام از جلوی چشمانم رد میشوند از تو که داری در این شهر پرسه ميزني. سرم را می گردانم تا ببینمت ، نیستی ؛ لعنتی لازمت دارم نیستی!!!!! گاهی اوقات به شکل آزار دهنده ای حضورت را نزدیک حس می کنم. می دانم واقعا نزدیک نیستی؛ آزاردهندگی اش از این بابت است که لعنتی لازمت دارم نیستی!....
مسابقه وبلاگ برتر ماه پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, :: 22:39 :: نويسنده : مریم
مرگ قلب زماني است كه خالي از عشق باشد... اكنون زمان مرگ قلب من است؛ زيرا روح از كالبد تن خارج شده؛ زيرا هيچگونه مهري را حس نميكنم كه به بهانه اش قلبم بتپد. سال ها پيش لحظه شماري ميكردم تا زمان موعودش برسد تا قلب با دليل بتپد نه از روي اجبار، اما حالا....... امانم نميدهند شبنم هاي پر تلاطم، آنقدر اين اشك ها بي قراري كردند تا گونه هايم را نمناك كنند؛ كه حتي بغض اجازه ي حبس شدن هم پيدا نكرد. اين بار بر خلاف هميشه اشك هايم تا دروازه ي چشمانم مي آيند امّا اجازه ي خروج را پيدا نميكنند و بر روي قلبم مي چكند و آتشش را شعله ورتر ميكنند. محض اين شعله ها مادام بدنم گر گرفته است؛ نكند اين عشق سرابي باشد كه تازگيِ جانم را بگيرد. تنها يك اميد ديگر مانده است، آن هم : پرواز به سوي بي نهايت... مسابقه وبلاگ برتر ماه
من همان فرهادم تو همان شیرینی من هنوز چشم به راه تو در این فا صله ام تا سپیده , تا صبح تا هر آن لحظه که گویند تو را در دل شب سحری منتظر است تا هر آن لحظه که شب قصه پایان خواند ... عاشقان قصه من تنهاییست من از آن ظلمت شب ترسانم چو شوم شمع ز نجوای غروب با طلوع دل صبح رنگ شب آغاز شود... قاصدک قصه چشمان مرا می خواند چشمانی که به دیدار تو حسرت زده اند خوب به تکرار نسیم گوش بسپار شاید این بار دلت نغمه باد را بیند … مسابقه وبلاگ برتر ماه
![]() ![]() |